Autoconverted from "7.srt"

ما نمي توانيم بيشتر از اين صبر كنيم
بيا برگرديم

 

نه و من نمي توانيم دوستم را ترك كنم

 

او مي خواست وارد قصر شود

 

حالا كه ما او را شناختيم

 

ما او را به گارد سلطنتي تحويل مي دهيم

 

!بيا بريم

 

! بله ،آقا !برويم

 

و يانگوم ديگر بانو نخواهد بود

 

صرف نظر از اين كه گارد
سلطنتي چه تصميمي بگيرند

 

20بار او را تازيانه بزنيد و
!او را از قصر اخراج كنيد

 

!بله ،آقا

 

(قسمت 7)

 

... بانوي من

 

بانوي من ،او فقط يك بانوي تازه كار است
و او شعورش را از دست داد

 

وقتي او ديد يك انساني دارد مي ميرد

 

لطفا او را ببخشيد

 

ساكت باش!شما هم ميخواهيد اخراج شويد؟
شما اين را مي خواهيد؟

 

نمي خواهم بيش از اين شما را ببينم
!پس برويد بيرون ،همه تان

 

!حالا

 

... بانوي من

 

... بانوي من

 

آقا ،من تقاضايي از شما دارم

 

من هم درباره آن شنيدم
...من نمي توانم كاري بكنم

 

درباره كاري كه بانوي سرپرست
انجام مي دهداين تحت اختيار اوست

 

اما شما مدير آشپزخانه سلطنتي
هستيد. او شانس ديگري ندارد

 

من مي فهمم كه شما ميخواهيد
از دخترانتان مراقبت كنيد

 

اما من كاري خارج از
حوزه قدرتم نمي توانم بكنم

 

پس لطفا هر كاري مي توانيد درباره گارد
سلطنتي انجام بدهيد . ما فقط مي توانيم

 

اينجا او را تنبيه كنيم ولي آنها او را براي
وقفه براي ورود به قصر متهم كردند

 

لطفا حداقل از آن جلوگيري كنيد

 

او بيشتر از ده سال است كه در قصر زندگي مي كند

 

او بايد از سلولهاي زندان گارد سلطنتي طرد شود؟

 

بگذاريد او به جايش از اتاقش طرد شود

 

باشد ،من سعيم را مي كنم

 

بانوي من ،اين اتفاق به خاطر من افتاد

 

...من قرقاول طلايي را گم كردم

 

من او را تشويق كردم به بيرون از قصر برود

 

بانوي سرپرست شما را جداگانه تنبيه خواهد كرد

 

من هر تنبيه اي را با كمال ميل مي پذيرم
اما لطفا او را نجات بدهيد

 

اين يكي نبود او بهتر مي دانست

 

بانوي سرپرست متكبر نيست؟
اين دليلش نيست كه او چنين فرماني داده است؟

 

شما از من انتظار داريد به او
همه چيز را بگويم كه شامل

 

اين كه شما بيرون رفتيد و به خاطر شماست
... ما بايد

 

به بانوي سرپرست دروغ بگوييم
تا از بيرون رفتنمان بگذرد

 

و اين كه قرقاول طلايي را گم كرديم؟

 

اما همه اينها به خاطر من اتفاق افتاد

 

...آره ،اما اين اشتباه يانگوم بود

 

كه سر وقت بر نگشت

 

فراموشش كن
مشكل را بزرگتر از اين كه هست نكن

 

با گفتن چيزهاي بيشتر در اين باره
فهميدي؟

 

ژنرال تصميم گرفته او را به شما برگرداند

 

وقتي شما به او گفتيد
شما خودتان او را طرد خواهيد كرد

 

لطفا اجازه نديد دوباره اتفاق بيافتد

 

باشد و ممنونم

 

وسائلت را ببند و فردا صبح برو

 

بانوي من

 

من مي خواستم شما را شديدتر ادب كنم

 

پس چيز ديگري نگو و برو

 

برويم

 

من وقتي جوانتر بودم دوستي داشتم

 

او كنجكاو و مهربان مثل شما بود

 

ما به هم قول داديم كه بانوي اول آشپزخانه شويم

 

اما براي او پاپوش درست كردند
چون او سعي كرد به كسي كمك كند

 

و او از قصر اخراج شد

 

.من نتوانستم هيچ كمكي به او كنم
اصلا

 

اما اگر او هنوز زنده است او به
افراد ديگر كمك خواهد كرد

 

من به درباره اين اصلا شك ندارم

 

من متاسفم كه نمي توانم به شما كمك كنم

 

... من را سرزنش كن

 

بانوي من ،لطفا يانگوم را نجات بدهيد

 

!كسي او را مي كشد ؟

 

اين براي او مثل مردن است
...لطفا او را نجات دهيد ،بانوي من

 

من نمي توانم بدون او زندگي كنم

 

اگر شما او را نجات دهيد من هر كاري
...بخواهيد مي كنم . بانوي من

 

!ساكت باش

 

شما داريد سنگدل مي شويد
...شما به ما ياد داديد كه

 

وفاداري به يك دوست به اندازه
خيانت نكردن به پادشاه مهم است

 

شما خيلي خشن هستيد. يانگوم تنها كسي
بود كه تلاش كرد به كيوم يونگ كمك كند

 

اين اشتباه من است

 

اشتباه من بود كه دير شد
...اين كار شما بود كه

 

قرقاول طلايي را سر وقت به
قصر بياوريد و آن را انجام داديد

 

!صبر كنيد ،يانگوم !صبر كنيد

 

بانوي سرپرست فرمان اخراج
او را از قصر پس گرفت

 

...اما به جايش ...به جايش

 

شما به مزرعه گياهان مي رويد

 

درسته؟

 

بله ، بانوي من

 

چرا او تصميمش را عوض كرد؟

 

دقيقا ،بانوي اول آشپزخانه و
بانو هن از او تقاضا كردند

 

و آنها موافقت كردند كه حقوق
سه سالشان را دريافت نكنند

 

...بانوي من

 

بانوي سرپرست سوال كرد :"آيا شما
"حاضريد حقوق سه سالتان را دريافت نكنيد؟

 

و آنها جواب دادند :"بله" .من مي خواهم
به بانوي اول مثل مادرم خدمت كنم

 

...بيرون انداخته شدن از قصر و

 

رفتن به مزرعه گياهان يك چيز است

 

اما او هنوز در مزرعه به عنوان
يك بانوي دربار باقي مي ماند

 

بله . من آن را شنيدم . آن
مزرعه اي درست نزديك قصر است

 

جايي است كه آنها تلاش مي كنند گياهان
نادر چين و روسيه را پرورش بدهند

 

پس كار آنجا چه طوري است؟

 

من شنيدم فقط مجرمان آنجا مي روند

 

...اما گفتيد كه گياهان را آنجا پرورش مي دهند

 

آنها سعي مي كنند ،اما هيچ وقت موفق نشده اند
و آنها آنجا به كار اهميت نمي دهند

 

حتي صاحب منصبان هم مردد اند كه به آنجا بروند

 

به عبارت ديگر ،هيچ كس
از آنجا به قصر برنگشته است

 

او ترك مي شود
...او نخواهد توانست

 

يك بانوي صاحب منصب دربار شود

 

پس او در مزرعه تا آخر
عمرش كار خواهد كرد

 

دقيقا ،چيزي كه انتظار او را
مي كشد به مرتبه پايين رسيدن است

 

!شما چه گفتيد؟

 

پس شما مي خواهيد چه كنيد؟

 

شما ...توسط آذرخش صدمه خواهيد ديد
اگر شما نيستيد

 

!من براي باقي عمرتان همراهتان خواهم بود

 

...به خاطر من ، شما

 

چرا شما اين قدر آسان گريه تان مي گيرد؟

 

من نمي توانم هيچ كار ديگري كنم
پس شما از حالا به بعد مسئول خودتان هستيد

 

ممكن است فكر كنيد اين از
قصر اخراج شدن بهتر است

 

اما همانطور كه از قبل مي دانيد
...براي يك بانوي دربار

 

مزرعه گياهان مكاني براي انسانهاي رها شده است

 

و البته ،شما قادر نخواهيد بود در مسابقه شركت كنيد

 

كه يعني شما نمي توانيد يك بانوي رسمي دربار شويد

 

چه شما كار كردن را رها كنيد مهم نيست

 

يا از تلاشتان دست بر مي داريد به عنوان
بانوي درباري كه اخراج شده است

 

شما بايد تصميم بگيريد

 

من مطمئنم شما مي توانيد برگرديد

 

اما همانطور كه از قبل مي دانيد
...براي يك بانوي دربار

 

مزرعه گياهان محلي براي افراد رها شده است

 

و البته ،شما قادر نخواهيد بود در مسابقه شركت كنيد

 

كه يعني شما نمي توانيد يك بانوي رسمي دربار شويد

 

چه شما كار كردن را رها كنيد مهم نيست

 

يا از تلاشتان دست بر مي داريد به عنوان
بانوي درباري كه اخراج شده است

 

شما بايد تصميم بگيريد

 

كسي اينجا هست؟

 

... كسي

 

اوه

 

هي ،بلند شويد ،وقت اسنيك است

 

...برويم ...بلند شويد

 

... بريم و بنوشييم

 

من يك بانو از آشپزخانه سلطنتي هستم
و من اينجا تازه واردم

 

مسئول اين مكان كجاست؟

 

مسئول ؟ كدام ما است؟

 

شما به نظر مي آيد اينجا كارگريد
چرا شما مشغول نوشيدنيد

 

در اين ساعت به جاي كار كردن؟

 

چرا؟ شما مي خواهيد به ما ملحق بشويد؟

 

چه ؟

 

اگر نمي خواهيد
پس براي ما مقداري نوشيدني بريزيد

 

ببخشيد

 

ها ؟

 

شما ميدانيد مسئول كجاست؟

 

نمي دانم

 

من بانوي از آشپزخانه سلطنتي هستم
اگر او اينجا نيست ،من بايد چه كار كنم؟

 

شما مي توانيد در مقر بانوان بالاي آنجا بمانيد

 

صبر كنيد. شما كار گر اينجا نيستيد؟

 

بله

 

چرا كسي در مزارع كار نمي كند

 

و مزارع اين قدر آشفته هستند؟

 

كار ؟ چه كاري؟
تنها كار اينجا اتلاف وقت است

 

پس من كي ميتوانم مدير را ببينم؟

 

...من او را سه ماه است نديده ام

 

او گه گاه مي آيد اما او به هر حال
كاري ندارد كه اينجا انجام بدهد

 

سلام ؟

 

سلام ؟ سلام ؟

 

!بيچاره

 

!بيچاره !بلند شو حالا

 

!...شما

 

... چرا شما

 

اگر چه من به مراسم نرفته ام
من يك بانوي دربار هستم

 

چطور شما كارگريد و همه روز
!را فقط نوشيدني مي خوريد؟

 

!حالا بلند شو و شروع به كار كن

 

!اين بيل را بگير و بلند شو

 

!اول اين علف هاي هرز را بكن

 

!چرا شما ...آنها گياه هستند

 

شما به من گفتيد آنها را بكنم

 

اين تونبرگ مولتيفلورم پوليگونام فالكاتوم باپليروم است

 

!اين اشعه ليكوريس است
...و اين هست

 

اين كلم چيني است

 

كلم چيني؟

 

اين براي التهاب اندامهاي داخلي مناسب است

 

اين فكر را باز مي كند و
براي يبوست خوب است

 

و اين براي برطرف كردن تسنگي
بعد از يك روز نوشيدن عالي است

 

... براي دفع تشنگي

 

!...چرا شما

 

همه اين علف هاي هرز را بكن و
!همه كارگرها را اينجا جمع كن تا دو

 

!اين را بگير ؟

 

هي ،هي ...چه شده؟

 

!كمك !لطفا كمك كنيد
!كمك !لطفا فورا بياييد

 

! هي ...هي ...او غش كرد

 

جعبه سوزن هاي من را بياوريد

 

شما چه مي كنيد؟
!آن را بياوريد حالا

 

كجا...؟

 

در آن انبار دارو است
!عجله كنيد

 

...آن را به بيرون برگردان

 

!به پشتش ضربه بزن . حالا

 

دستانت را حركت بده

 

مي تواني ولش كني . او را به داخل ببريد

 

و مقداري لوبيا بجوشان
و بده او بنوشه

 

او دكتر است؟

 

ها ؟ او مسئول اينجا است

 

ها؟

 

من نمي دانستم شما مسئول هستيد
لطفا گستاخي من را ببخشيد

 

پس اول شما به من گوش بدهيد؟

 

بله ،بفرمائيد و بگوييد

 

هيچ كاري انجام نده

 

ها ؟

 

در اين اطراف راه نرو تا اميدي پيدا كني

 

همه روز را بخواب و بنوش
فقط هيچ كاري نكن

 

هيچ كاري نكن

 

در اين اطراف راه نرو تا اميدي پيدا كني

 

همه روز را بخواب و بنوش
فقط هيچ كاري نكن

 

لت ژنرال ،بازويتان چطور است؟

 

دارد بهتر مي شود
متاسفم كه شما را نگران كردم

 

شما براي تعليم گارد سلطنتي
خيلي سخت كار مي كنيد

 

و وظايف مخصوصي را
وقتي نوبتتان نيست انجام مي دهيد

 

اصلا

 

پس شما آنها پيدا كرديد؟

 

يكي از اسيران گفت پنج تا جاسوس
... براي نقشه فرستاده شدند

 

نقشه پايتخت و قصر
اما فقط ما سه تا را گرفتيم

 

ما نميتوانيم تا دوتاي ديگر را نگرفتيم آرام بگيريم

 

دشمنان تا داخل جيئولا دو آمده اند

 

عجيب است

 

بله

 

اما خودت را خسته نكن

 

و تا وقتي كاملا خوب نشدي استراحت كن

 

بله ،آقا خداحافظ

 

آقا

 

پس شما او را پيدا كرديد؟

 

ما همه آن بالاها را براي همسر زن گشتيم

 

اما ما نتوانستيم او را پيدا كنيم

 

انبار غذاي سلطنتي براي تحويل
گرفتن دانه ها پيغام فرستاده

 

لعنتي ها ،دانه هاي بي فايده

 

من بر مي گردم

 

25تا است ،درسته ؟

 

بله ، آقا

 

ما مي توانيم راحت باشيم
اگر زن شما با شما اينجا باشد

 

منظورت چيست ؟

 

شما هميشه به او كمتر مي دهيداز چيزي
... كه مي گيريد

 

از ما ...ما را بد جلوه مي دهيد

 

چطور من ميتوانم اين كار را بكنم ،آقا؟

 

داك گو

 

يانگوم !قلب من شكست وقتي من شنيدم
شما به مزرعه فرستاده شده ايد

 

...بعدا بيرون صحبت مي كنيم
پس شما از كجا آمديد ؟

 

... من از مزرعه گياهان هستم

 

مزرعه گياهان ...من نمي دانم چرا
...آنها به فرستادن دانه ها

 

به آن مكان وقتي هرگز موفق نشده اند ادامه مي دهند

 

آقا ،ما بعدا نوشيدني مي خوريم

 

بزن بريم

 

حالت چطور است؟

 

خوبم

 

زندگي ات خوبه ؟

 

بله

 

خوب مي خوابي ؟

 

خوب مي خوري ؟

 

چرا شما ميخواستيد به قصر برويد؟

 

شما تا حالا با خوشحالي ازدواج كرده بوديد
اگر نرفته بوديد

 

شما اتفاقي چيزي درباره آشپزخانه سلطنتي نشنيده ايد؟

 

من بانوان دربار را گه گاه مي بينم

 

آنها چه مي كنند؟

 

آنها خوبند

 

من شنيدم آنها تا سه ماه ديگر
يا همچين چيزي مسابقه دارند

 

پس حالا آنها مشغول يادگرفتن آشپزي هستند

 

آنها گفتند سه ماه ديگر مسابقه دارند؟

 

آنها اين را گفتند

 

فراموشش كن . اين بهترين سياست است

 

اين فقط يك راه ديگر زندگي است

 

چه كسي دو بار زندگي مي كند ؟ چه كسي؟

 

هيچ كس

 

شب پيش ،من مرده بودم...

 

بيا بخوريم

 

اين همه اش است؟

 

من فقط چيزي كه گرفتم را آورده ام

 

بايد 25 تا باشد. هست ؟

 

واقعا؟ مطمئنيد؟

 

حالا شما حتي يك عذر خواهي هم نمي كنيد

 

!حالا توجه نمي كني؟

 

!باشد ،باشد ،من به شما مي گويم
من نمي خواستم اين را بگويم

 

اما من يانگوم را در انبار غذا ديدم

 

واقعا ؟

 

او خيلي لاغر بود و به نظر ضعيف مي آمد

 

پس من اين را براي خريد كيك برنجي به او دادم

 

واقعا...او رقت انگيز به نظر مي آمد؟

 

اگر باد بوزد ،او مي توانست به دور برود

 

چرا او اول از همه به قصر وارد شد؟

 

!من مي دانم...چرا او اين كار را كرد ؟ چرا؟

 

بله ،من مي دانم چرا ،و
شما فكر مي كنيد من اينقدر احمقم ؟

 

!اينجا !اينجا !آن اينجا است
!اين بيرون مي آيد

 

شما فكر مي كنيد چه كسي را داريد گول مي زنيد؟

 

لطفا به آنها نگاه كنيد
آنها دانه هاي آكولاريا آگالوچا است ؟

 

بله ،آنها است

 

لطفا به اينها نگاه كنيد
اينها دانه هاي آگاستاچي است؟

 

نه

 

پس اينها است؟

 

بله ،درسته

 

به اينها هم نگاه كنيد
اينها دانه هاي آستراگالاس است؟

 

بله ،درسته

 

هي !شما داريد چه كار مي كنيد؟
!من به شما گفتم هيچ كاري نكنيد

 

من نمي توانم

 

چه ؟ نمي توانيد؟

 

نه

 

چرا؟

 

شما و من براي كار كردن
براي كشور پول مي گيريم

 

و اگر من حتي اين كار را هم نكنم
من ديوانه مي شوم

 

اگر چه شما ممكن است در نااميدي
راحت باشيد ، من نمي توانم

 

!من بايد با پروراندن گياه و سبزه اميد بگيرم

 

"اينه " من ديوانه ام پس به من نگو چه كار مي كني

 

من در ابتدا شبيه او بودم

 

من دانه ها را مي كاشتم و آنها
را مثل ديوانه ها آب مي دادم

 

!درسته !من يادم است

 

!بانو لي از قصر پادشاه خودكشي كرده اند

 

پس ،ما شرط مي بنديم كه
چند روز او دوام مي آورد؟

 

!خوبه

 

روي دو كاسه مشروب برنج؟

 

دو كاسه مشروب برنج ؟باشد
شما شاهد هستيد

 

حتما

 

ريشه هاي آتركتي كودز فقط در مناطق
كوهستاني رشد ميكنند و ريشه ها

 

براي اسهال مصرف مي شود
دانه هاي كتان صحرايي فقط

 

در ميان زمين هاي لوبيا رشد مي كنند
و براي رفع تشنگي مصرف مي شود

 

پياز چه براي آماس نايژه ، مشكلات
روده ،و بيني استفاده مي شود

 

اما مصرف آن با عسل خطرناك است؟

 

باشد ،پس نبايد با عسل مصرف شود

 

آستراجالوس در مزارع هموار رشد مي كند

 

و همه قسمت هاي گياه براي بدن مفيد است

 

او اغلب به آنجا مي رود

 

به خاطر اين است كه او هنوز جوان است

 

او يك ماه هم دوام نمي آورد
پس فقط صبر كنيد و ببينيد

 

من فكر مي كنم او بيشتر دوام مي آورد

 

در هر حال ،اگر باختيد
!شما بايد مشروب برنج بخريد

 

روشهاي ديگري هم براي كاشتن
دانه ها زير خاك هست؟

 

راههاي زيادي هست . شما مي توانيد آنها
را در خط هايي روي برآمدگي ها بپاشيد

 

يا مي تواني آنها را در شيار ها بپاشيد

 

و ميتواني فقط آنها را پخش كنيد
يا با مفداري خاك بپوشانيد

 

... يا خاك زياد

 

اين مرموز است ،چطور آنها در
همه اين سالها آنها را پراكنده اند؟

 

اين احتمالا كاري است كه
مينگ چيني انجام مي داده است

 

به هر حال آن چيه ؟

 

دانه هاي استراگالوس

 

ما بيست سال سعي كرديم
!و آنها اينجا رشد نمي كنند

 

خوبه اگر ما بتوانيم اين را اينجا پرورش دهيم
استراگالوس همه جورش استفاده مي شود

 

به صورت دارو چون براي
!درون و بيرون بدن خوب است

 

پس ،چرا شما دكتر نشديد؟

 

همه به خاطر اتفاقي كه افتاد مي دانند
ريشه آستراگولاس چيست

 

چه اتفاقي؟

 

مردم فكر مي كردند گل سفورا آستراگالوس بود

 

پس آن را در داروهاشون گذاشتند

 

كارداري در دوران يونسان كان به چين مينگ رفت

 

و او به مردم گفت كه آن آستراگولاس نبوده است

 

پس آنها نتوانستند در سوفورا قرار دهند
... و چون ما نمي دانستيم

 

چطور آستراگولاس رشد مي كند
قيمتش بالا رفت

 

پس چطور اثراتش شناخته شده است

 

و هنوز نمي شود آن را خريد؟

 

آنقدر گران است؟

 

البته !قيمت هر قدر كه فروشندگان بخواهند است

 

پس ما بايد اين را اينجا پرورش دهيم

 

همانطور كه گفتم من 20 سال
!تلاش كرديم و آن رشد نكرد

 

پس من از آن استفاده مي كنم

 

مصرف چه؟

 

به عنوان هدفم از آن استفاده مي كنم . من هدفم
را جمع مي كنم براي پرورش گياه آستراگولاس

 

چرا ؟

 

چون شما گفتيد اين سخت است

 

او چه مي گويد؟

 

!صبر كنيد

 

چيه؟

 

!آنها جوانه هاي آستراگولاس نيستند؟

 

!اينجا هم

 

!بالاي اينجا هم

 

خوب !بايد جشن بگيريم

 

من بايد علف هرز كجا را بكنم؟

 

و من كجا را ؟

 

هميشه ناموفق بود
من كجا بايد آنها را مي كاشتم ؟

 

من مي توانم يكي يا دوتا از آنها را بگيرم...؟

 

!و من اين كجش را مي گيرم

 

انبار غذا دانه اضافي داشت
پس من آنها را اينجا آوردم

 

و يك بانوي دربار اين را به من داد كه به شما بدهم

 

وقتي من به او گفتم از مزرعه گياهان هستم

 

يانگوم ،چطوري ؟
ما همه خوبيم

 

من براي برگرداندن شما با بانوي اول
صحبت مي كنم ،پس فقط صبر كن

 

همه مشغول آماده شدن براي مسابقه هستند

 

جلبك دريايي خشك بايد برگهاي بزرگ
داشته باشد و تيره تر آن بهتر است

 

و آن نبايد خيلي هم آسان در آب نرم شود

 

خيار بايد پوست زبر داشته باشد ،تيره و براق باشد

 

من نمي دانم چه اتفاقي براي شما مي افتد
اما من نوشته هايم را براي شما مي فرستم

 

پس نااميد نشو و به چيزهايي
را كه يادگرفتي تمرين كن

 

هشت پاهاي نر پوست نرمتر و مزه بهتري دارند

 

اگر ديسك هاي تازه روي پاها شكل منظمي دارند

 

مرد است
اگر نه ، زن است

 

شما مي توانيد بگوييد يك صدف تازه است
اگر هر كدام را در دستتان نگه داريد

 

و آنها را به هم بكوبيد
و آن صداي واضحي بدهد

 

سر بادنجان بايد تيز باشد

 

!بانوي من !بانوي من !يك دردسر

 

!به آنها نگاه كنيد

 

!كدام بي وجداني اين كار را كرده است؟

 

!من ميدانم ،اگر اين بي وجدان را بگيرم

 

اگر چه ما بيرون از قصريم

 

مردم نمي توانند از بيرون بيايند

 

!شما ميگوييد ما اين كار را كرديم ؟

 

...نه ،منظورم اين است كه

 

!همان است

 

حالا كه درباره اش فكر مي كنم
!شما بايد شكاك باشيد

 

مردها بعد از كار اينجا را ترك مي كنند
فقط شما و بانو اينجا مي مانيد

 

و البته
!بانو نمي تواند اين كار را كرده باشد

 

!چه ؟ پس شما مي گوييد من اين كار را كردم ؟

 

!تمامش كنيد

 

كافيه . شما بايد به ديگران بدگمان باشيد

 

احتمالا حيواني بوده است

 

اما به نظر نمي آيد حيواني اين كار را كرده باشد

 

من مي دانم !ما نبايد به گارد بگوييم
!و آنها اين اين بي وجدان را بگيرند؟

 

!چرا شما دوباره به من نگاه كرديد؟

 

!كي من به شما نگاه كردم ؟

 

كافيه
ما مي توانيم دانه ها را دوباره بكاريم

 

چرا ما حالا اينجا آمديم؟

 

شما اينجا چه مي كنيد؟

 

من فكر كردم آن عجيب بود
پس من آمدم سر كشي كنم

 

و شما اينجا چه مي كنيد؟
شما بايد حالا بيرون از قصر باشيد

 

من آمدم چون من هم كنجكاو بودم

 

آقا...او كيست؟

 

شماييد؟

 

چرا اين كار را كرديد؟
!بگو چرا اين كار را كرديد

 

بعد از ده سال
...شما بايد بهتر بدانيد

 

اينها چه نوع گياهي هستند و چقدر مهم اند

 

پس چرا اين كار را كرديد؟

 

كافيه
او نمي خواهد حرف بزند

 

پس من فردا به مدير مي گويم
و او را به پليس مي فرستم

 

شما بريد و كمي استراحت كنيد

 

شما مي تواني حالا برويد

 

چرا اين كار را كرديد ؟ به من بگو

 

من مي دانم خانواده شما از
چه شرايط سختي رنج مي برند

 

...اما شما خيلي خود خواه بوديد

 

چرا اين كار را كرديد؟

 

من كار وحشتناكي درمورد شما و بانو انجام داده ام

 

و ؟

 

اگر شما به من دليلش را مي گفتيد
من شما را مي بخشيدم

 

اما شما انتخابي باقي نگذاشتيد
اما شما نظرتان را تغيير مي دهيد

 

باشد ،من از آن مراقبت مي كنم
پس شما ميتوانيد برگرديد حالا

 

آقا ،دربار در انتظار رشد اين گياه بوده است

 

گياهي با چنين اهميتي او بايد

 

به پليس تحويل داده شود
براي تحقيقات بيشتر

 

...من گفتم من فهميدم

 

و من نمي توانستم اين را گزارش كنم آخرين بار
چون اين جمع شده بود

 

اما بانو يانگوم در پرورش آستراگولاس موفق شد

 

ما بايد اين را فورا به دربار گزارش كنيم

 

چه مدت است كه شما در مزرعه گياهان هستيد؟

 

كمي بيش از يك سال

 

آنها گه گاه توانستند آستراگولاس را پرورش دهند

 

اما آنها نتوانستند اين را بشتر از اين پرورش دهند
حشرات آنها را خوردند يا آنها خراب شدند

 

اگر ما الان گزارش دهيم و بعدا شما نتوانيد موفق شويد

 

شما انتظار داريد من چه كنم؟

 

!وقتي آنها بيشتر رشد كردند اطلاع دهيد

 

حتما

 

و چطور شما تا آن زمان از قصر بيرون نرفتيد

 

و تازماني كه بانوان داخل هستند مانديد ؟

 

ها ؟

 

بر طبق قانون
همه مردهايي كه شيفت شب ندارند

 

بايد غروب قصر را ترك كنند
...پس چرا شما

 

آنجا مانديد حتي اگر آن مزرعه گياهان باشد؟

 

من اجازه مي دهم اين بار برويد اما
! نگذاريد دوباره اتفاق بيافتد

 

مي فهميد؟

 

بله

 

!شما مي تواني حالا برگرديد

 

آقا

 

چه شد ؟ شما او را به پليس تحويل داديد؟

 

مدير اين كار را مي كند . و من
حدس مي زنم دليلش را بعدا مي فهميم

 

و انبار غذا گفت دانه هاي بيشتر آمدند
پس شما مي توانيد آنها را بگيريد

 

حتما

 

شما خوبيد ؟

 

بله

 

شما بايد مشغول اماده شدن براي مسابقه باشد

 

من متاسفم

 

شما نبايد باشد

 

آه من با نوشته هايي كه يونگ سن
براي من فرستاده تمرين مي كنم

 

چطور شما وقتي براي دربار كار مي كنيد
ميتوانيد اين قدر طولاني گپ بزنيد؟

 

من حالا انجامش مي دهم ،بزن بريم

 

يونگ سن اين را به من داد
كه من شما را ببينم

 

اين را حفظ كن

 

شما مسئوليد ،درسته ؟

 

بله ،و ؟

 

مدير مي خواهد شما را ببيند

 

بريم و اول بنوشيم

 

اگر شما اين را گرفته ايد
شما بايد اين را بنوشيد

 

همه دربار مي دانند كه شما صبر زيادي داريد

 

من متاسفم دفعه آخر صدايم را بالا بردم

 

من فقط به نكته اي اشاره مي كنم

 

فقط وانمود كنيدچيزي اتفاق نيافتاده

 

اگر شما به مردم بگوييد
شما و من اخراج مي شويم

 

و در دردسر مي افتيم
مي فهميد من چه مي گويم؟

 

ما نمي توانيم كاري درباره آنچه
مسئولان ما انجام مي دهند بكنيم

 

و چه ربطي به ما دارد

 

اگر ما موفق شديم گياه بي فايده اي
پرورش دهيم ؟ اينطور نيست؟

 

اما ،آن چيزي است كه در كره
رشد نمي كرد پس خيلي گران است

 

و آن از مينگ خريده مي شود
اما مصرف زيادي در پزشكي دارد

 

شما مي خواهيد متهم شويد كه رابطه داشته ايد

 

با بانويي در مزرعه گياهان و بيرون انداخته شويد؟

 

پس خودتان را بيش از اين درگيرش نكنيد

 

و فقط به نوشيدن در تمام روز ادامه دهيد
من پولش را مي دهم . فهميديد؟

 

او فهميد؟

 

... بله ،نبايد مشكلي باشد

 

او خواسته و خلقش را از دست داده است
پس شما نگران نباشيد

 

پس اينه ؟

 

اما اين اين قدر روي آقاي اوه كيوم هو اثر مي گذارد

 

اگر دربار در پرورش گساه آسترگولاس موفق شود؟

 

شما نمي دانيد؟
... به جز مقدار كمي

 

كه از چين مي آيد
...باقي معاملات

 

به بازرگان چويي پانسول منحصر مي شود

 

و چطور اين به آْقاي اوه كيوم هو مربوط است؟

 

اگر آقاي اوه كمك كوچكي كند
چويي انحصارش را ادامه مي دهد

 

پس چويي پول بدست مي آورد
و آقاي اوه را حمايت مي كند

 

پس اگر استراگولاس در اين كشور پرورش داده شود

 

همه آن پولها فورا ناپديد خواهند شد

 

بله

 

پس هر كس به مزرعه گياهان مي آيد
شما از چيزها به خوبي مراقبت كنيد

 

و به زودي بايد اتفاقات خوبي براي شما بيافتد

 

حتما

 

!آقا!آقا

 

خوبم

 

آقا!يك دردسر بزرگ ، يكي اين
!بار همه جوانه ها را برده است

 

چه ؟ منم

 

ببخشيد؟

 

!چه كسي مسئول جانگ وون بياك است؟

 

منم

 

!حالا او را بازداشت كنيد

 

چيه؟

 

كسي من ما گفت كه جوانه
آستراگولاس را خريده است

 

!از دربار و آنها را بيرون از قصر فروخته است

 

!چه !؟ آقا

 

منم ،من گفتم

 

اما درسته كه شما موفق به
پرورش آستراگولاس شديد؟

 

بله ، درسته ،اما
!چطور مسئول جين مي تواند...؟

 

!بزن بريم !بله ،آقا

 

!آقا!آقا

 

درسته كه شما جوانه هاي آستراگولاس را فروختيد؟

 

بله

 

و شما پخش كرديد نيشكري كه يك صاحب منصب

 

در مزرعه گياهان آنها را فروخته بود؟

 

...من خيلي فكر كردم

 

شما خيلي فكر كرديد؟

 

من خيلي خوشحال بودم و بعد از آن كمي نوشيدم

 

پس شما واقعا در پرورش آستراگالوي موفق شديد؟

 

بله . يك دختر تازه وارد از آشپزخانه سلطنتي

 

چيزهاي مختلف را امتحان كرد
و او موفق شد

 

!چه مرد نابكاري هستيد
اگر اين مورد است

 

شما براي سود بردن مردم
!بايد فورا به دربار مي گفتيد

 

چطور يك خدمت كار پادشاه مي تواند
!دارايي دربار را به بيرون قاچاق كند؟

 

خوب ،مدير حتي نگاهي در آنها نكرد

 

و هيچ اتفاقي براي كسي كه آنها
را از خاك بيرون كشيده بود نيافتاد

 

پس من آنها را فروختم . اين راهي
بود كه آنها زودتر پخش مي شدند

 

در سراسر كشور

 

جين ،او چه مي گويد؟

 

شما مي دانستيد كه او درباره
آستراگالوي موفق شده است؟

 

چطور جوابي نداريد؟
!شما يا شما نمي دانستيد؟

 

من درباره اهمال در وظايفتان از
!شما چشم پوشي نخواهم كرد

 

! شما چه كرديد؟

 

من متاسفم . جين به من گفت درباره اين نگران نباشم

 

من شنيدم او از داروخانه بيرون انداخته شده

 

به خاطر مشكل نوشيدني ها
پس چطور من مي توانم او را تهديد كنم؟

 

دربار پيش از اين فهميده است
...پس ما نمي توانيم كاري كنيم

 

درباره آستراگولاس ...سعي كن اين
را رها كني و يك راه ديگري پيدا كني

 

حتما

 

فقط مطمئن شو اسمهاي ما ديده نشود

 

! توسط مدير جين

 

بله ، آقا

 

پس شما چطور اين كار را كرديد؟

 

وقتي اين فقط در كوهستانهاي عميق
رشد مي كند ،من درباره اش تحقيق كرده ام

 

اين به خوبي با مقدار زيادي
نور و آب رشد نخواهد كرد

 

من جزئيات ديگر را ثبت كرده ام

 

خوبه و مردم مدت زيادي است كه اعتراض كرده اند

 

به خاطر قيمت بالاش اما شما
خيلي به ما كمك كرده ايد

 

ما اين را به مسئول هايمان گزارش مي دهيم

 

پس شما مي توانيد انتظار داشته باشيد
چيزهاي خوبي به زودي اتفاق بيافتد

 

...بله ،آقا

 

بله ،اين چيه ؟

 

چه اتفاقي برا ي مسئول افتاده است؟

 

... من نمي دانم

 

!آقا!آقا

 

...چرا اين كار را كرديد؟ به خاطر اين كه

 

مدير كارش را انجام نداد؟

 

پس شما بايد آن را به پليس گزارش مي داديد

 

...من شنيدم شما اطراف مغازه ها رفتيد

 

جوانه ها را مي داديد و
براي نوشيدني ها فرياد مي زديد

 

چطور شما مي دانيد من چه كردم وقتي من
درحالي كه كار مي كردم مست بودم؟

 

آقا ،اگر شما بيشتر از اين به اين كار ادامه دهيد
شما را هم از اين مكان بيرون مي اندازند

 

من شنيدم دستمزد شما به خاطر اين كم شده بود

 

شما خيلي نگرانيد

 

!آقا

 

نگاه كردن به من را تمام كن
...بر گرد و ببين

 

من فكر مي كنم آمده تو را ببيند

 

!يانگوم

 

!يونگ سن

 

يانگوم ،تو ...تو

 

... مي تواني برگردي

 

فهميديد؟